استاد دانشگاه کنکوردیای کانادا تاکید کرد: من معتقدم که حفظ حمایت ایالات متحده از اسرائیل در دهه آینده دشوار خواهد شد. با افزایش جمعیت مهاجر، به‌ویژه کسانی که از کشورهای مستعمره‌نشین آمده‌اند، مانند آسیایی‌های جنوبی و شرقی و ورود آنها به موقعیت‌های تأثیرگذار، این کاهش حمایت تنها تسریع خواهد شد.

جولیان اسپنسر چرچیل، استاد علوم سیاسی و مطالعات امنیتی دانشگاه کانکوردیا کانادا در گفت‌وگوی تفصیلی با ایلنا به بیان دیدگاه‌های خود در رابطه با استانداردهای دوگانه غرب در خصوص مفاهیمی مانند حقوق بشر، تنش‌های میان ایران و غرب، چشم‌انداز آینده منطقه با وجود بحران‌ها، جنگ افروزی‌های اسرائیل و آینده روابط ایران و آمریکا در دوره ترامپ پرداخت.

مشروح گفت‌وگو با این استاد کانادایی را می‌خوانید:
مسیر متعارف دستیابی به نفوذ در عرصه روابط بین‌الملل پیچیده است

در حالی که قدرت‌های بزرگ تمایل به اعمال نفوذ بیشتر در سازمان‌های بین‌المللی را دارند، چگونه می‌توان اصل احترام متقابل و برابری تمام کشورها را در نظام بین‌المللی ارتقا داد؟

پاسخ کلی من به این موضوع این است که دستیابی به چنین ایده‌آلی تقریباً غیرممکن است. یک قدرت بزرگ، بنا بر تعریف، از نظر اقتصادی و نظامی از دیگر کشورها برتر است. این برتری مزایای بسیاری را برای آن به همراه دارد: متحدان بیشتر، احترام بیشتر و منابع فراوانی که می‌تواند برای حمایت مالی یا پیشبرد منافع خود و جلب متحدان بیشتر از آن استفاده کند.

راهبرد معمولی که کشورهای کوچک‌تر در پاسخ به این مسئله اتخاذ می‌کنند، این است که با یکدیگر متحد شوند، مشکل اقدام جمعی را حل کنند و علیه قدرت بزرگ‌تر سازمان‌دهی کنند. چنین راهکاری، راه‌حل استاندارد است، اما هیچ راه‌حل معجزه‌آسایی برای این چالش وجود ندارد.

راه معمول، در نتیجه، این است که یک کشور خود را به یک قدرت بزرگ تبدیل کند—در درجه اول با تأکید بر قابلیت اقتصادی که سپس قدرت نظامی و نفوذ دیپلماتیک را به همراه می‌آورد. این روند مسیر متعارف برای دستیابی به نفوذ در عرصه پیچیده روابط بین‌الملل است.

نقش سازمان‌های بین‌المللی در تحقق این هدف چیست؟

سازمان‌های بین‌المللی که امروز داریم، ریشه در یک سلسله تلاش‌های دیپلماتیک اروپایی برای هماهنگی صلح پس از جنگ جهانی دوم دارند که به دوران معاهده وستفالی و حتی پیش از آن بازمی‌گردد. این سازمان‌ها هدفشان ترویج منافع قدرت‌های بزرگ است که تقریباً همیشه شامل تجارت می‌شود، نه ترویج منافع کشورهای کوچک.

برخی از کشورهای کوچک امتیازاتی دریافت می‌کنند، مانند فرانسه در معاهده اوترخت. به فرانسه قدرت مداخله در آلمان داده شد تا نفوذ اسپانیا را متعادل کند و این موضوع بعدها به مشروعیت مداخله فرانسه در اروپای مرکزی تبدیل شد، یعنی همان زمانی که فرانسه تحت سلطه لویی چهاردهم قدرتمند شد. بنابراین، کشورهای کوچک می‌توانند به کشورهای بزرگ تبدیل شوند، اما در این پروسه هدف این سازمان‌ها نیز تغییر می‌کند