در جامعه‌ای که امید به تغییرات مثبت زیاد می‌شود، کمدی جدی‌‌ گرفته می‌شود/ هنوز تلویزیون ظرفیت کمدی را ندارد

مهدی علی‌میرزایی معتقد است که بسیاری از انتقادات مطرح شده نسبت به سینمای کمدی بر پایه استدلال‌هایی سست هستند و اگر ماهیت سینمای کمدی پذیرفته شود، بسیاری از این انتقادات مطرح نخواهند شد.

سینمای کمدی امروز پررنگ‌ترین سینما در گیشه ایران به حساب می‌آید و بخش اصلی آمار فروش که خبر از رونق گرفتن سینما می‌دهد، مربوط به معدود فیلم‌های کمدی است که توانسته‌اند بخش اعظمی از مخاطبان سینمای ایران را به خود اختصاص دهند.

با وفور تولیدات و نمایش آثار کمدی نقدها و نظرات مختلفی درباره این فیلم‌ها مطرح شده که در ادامه روند صعودی تولید آثار سینمایی در این ژانر به مرور نقدها را متوجه ژانر کمدی کرده و شاهد هستیم که نگاه‌هایی منفی نسبت به این ژانر در رسانه‌ها و به طور کل جامعه سینمایی ایران ایجاد شده است و این در حالیست که می‌توان گفت بسیاری از فیلم‌های مطرح تاریخ سینمای جهان آثار کمدی هستند.

اینکه آثار کمدی سینمای ایران امروز از چه سطح کیفی برخوردار هستند و چرا فیلم‌های مطرح ایرانی معمولاً آثاری خارج از این ژانر هستند موضوعی مورد بحث و نیازمند بررسی است. در کشور ما معمولاً فیلم‌های کمدی با نقدهایی روبرو می‌شوند که در آن‌ها کلیدواژه‌های «مبتذل»، «سخیف»، «ضد فرهنگ»، «شوخی‌های جنسی» و… بسیار به چشم می‌خورد و این ادبیات را می‌توان مخصوص ادبیات نقد سینمایی ایران دانست و این جریان می‌تواند بیانگر پرسشی مهم باشد که آیا آثار کمدی سینمای ایران آثاری ضعیف هستند یا ماهیت سینمای کمدی در کشور ما چنین انتقاداتی را در هر صورت به همراه دارد.

لازم است امروز که حیات اقتصادی سینمای ایران وابسته به این ژانر شده و گرایش به آن در بین مخاطبان بسیار بیشتر از گذشته است و می‌توان آن را مهم‌ترین گونه سینمایی ایران دانست؛ تحلیلی جدی بر این گونه سینمایی داشته باشیم.

به همین بهانه با مهدی علی‌میرزایی (فیلمنامه‌نویس و کارگردان سینما و نویسنده آثار طنز) گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

وضعیت سینمای کمدی را در ایران چطور ارزیابی می‌کنید؟

من در سینمای کمدی ایران از این جهت که سینمایی فعال و پرکار و موفق‌تر از دیگر ژانرها است و موجب رونق سینما شده مشکل خاصی نمی‌بینم و فکر می‌کنم اعتراض‌هایی که به سینمای کمدی می‌شود معمولاً یا به دلیل نشناختن این فرم روایی و نپذیرفتن اقتضائات و لوازم آن است یا اصلا مبنای منطقی ندارد و من آن را تا حدی مشکوک می‌دانم.

ضمن اینکه این اعتراض‌ها همه نسبت به یک چیز واحد نیست. دسته‌ای اعتراض‌ها را وقتی تحلیل می‌کنیم گویی کلا به ژانر کمدی اعتراض دارند که اعتراضی سست است همانطور که اعتراض به ژانرهای دیگر مثل ژانر پلیسی یا ملودرام منطقی نیست. البته برخی افراد با تحلیل‌هایی شبه فلسفی یا جامعه‌شناختی با تکیه بر اینکه یک ژانر چه تأثیری بر جامعه دارد نظرهایی انتزاعی مطرح می‌کنند که غالبا استدلالی محکمی پشتش نیست، چون ژانرها به ابعاد مختلف و نیازهای روحی مختلف انسان می‌پردازند و نمی‌توان یک ژانر را به طور کل رد کرد.

برخی اعتراضات نسبت به قبضه کردن سانس‌های سینما توسط فیلم‌های کمدی است. این معترضین معتقدند سانس فیلم‌ها از آن‌ها گرفته می‌شود و به آثار کمدی داده می‌شود. این اعتراض ممکن است قابل بررسی باشد اما ارتباطی به اصل سینمای کمدی ندارد و یک مساله مدیریتی است.

اعتراضاتی هم به این شکل مطرح است که مثلاً صحنه‌ای از یک فیلم کمدی را به دلیل محتوای آن یا موضوعی که مورد هجو قرار داده مورد اعتراض قرار می‌دهند و این اعتراض را هم نمی‌توان به کلیت سینمای کمدی مرتبط دانست. از قدیم گفته‌اند کمدی بدون دشمن وجود ندارد ممکن است صحنه‌ای از یک فیلم کمدی موجب ناراحتی یک سری افراد شود یا آن صحنه از فیلم را به خودشان مربوط بدانند که معمولاً این افراد اعتراض خود را به کلیت سینمای کمدی مربوط می‌کنند و مثلاً می‌گویند سینمای کمدی ما مبتذل شده است.

دسته‌ای هم بر این عقیده‌اند که کیفیت فیلم‌های کمدی ما در این سال‌ها نازل شده و این آثار را مبتذل می‌دانند. اولا مبتذل‌تر و دستمالی‌تر شده و مبهم‌تر از خود کلمه «مبتذل» من کلمه‌ای نمی‌شناسم. کلمه مبتذل فعلا دستمایه تحقیر هر آن چیزی است که به سلیقه یک فرد جور درنمی‌آید. اما پرسش اصلی این است که چه کسی می‌تواند تعیین کند که یک فیلم مبتذل است یا خیر؟ فیلمی که یک سال بر پرده سینما بوده و از آن استقبال شده و جماعت مردم را راضی و خوشحال از سینما بیرون فرستاده چرا باید به ابتذال متهم شود؟ چه کسانی و با چه نیاتی از این کلمه به عنوان یک برچسب تحقیرآمیز استفاده می‌کنند؟ تصور آن‌ها از ابتذال چیست و دلایلشان کدام است؟ وقتی آن دلایل را بررسی می‌کنید می‌بینید در اکثر موارد این جماعت خودشان را برتر از مردم دانسته و سلیقه خود را با کیفیت‌تر از سلیقه مردمی که به سینما می‌روند تلقی می‌کنند و این جای تامل دارد.

اختصاص دادن بیشتر سانس‌های سینما به فیلم‌های کمدی نمی‌تواند موجب حذف دیگر ژانرها شود و سینمای ما را محدود به همین ژانر کند؟

آن دسته از تماشاچی‌ها که فیلم‌ها را در سالن می‌بینند فعلا و در این دوره خاص زمانی، تقاضای خاصی دارند؛ بحث عرضه و تقاضاست. این دو با هم رابطه مستقیم دارند و واقعیت این است که عموم مردم کشور ما امروز فیلم‌های کمدی را می‌پسندند و اولین انتخابشان برای سینما رفتن این آثار کمدی است.

مدیریت اکران اگر همانند دولت قبل تصمیم بگیرد که تعداد فیلم‌های کمدی را محدود کند و مثلاً بطور مکانیکی ۲۰ درصد از سانس‌ها را به کمدی اختصاص دهد و فیلمهای دیگر را در مابقی سانس‌ها بگنجاند، نتیجه‌اش خالی بودن اکثر سالن‌های سینما می‌شود. در این روند سالن‌دارها متضرر می‌شوند و همان تعداد سینمارو هم از دست می‌رود.

اگر مدتی ضرر اقتصادی را با همین برنامه‌ریزی بپذیریم، آیا در بلند مدت سلیقه مخاطب پرورش پیدا نمی‌کند؟

بعید می‌دانم که از این طریق سلیقه مخاطب ارتقا پیدا کند چون سلیقه جامعه به صورت دستوری ساخته نمی‌شود. اتفاقاً مردم در این شرایط سینما را کنار می‌گذارند و به سمت دانلود فیلم‌های خارجی و دنبال کردن فیلم‌های سینمایی از منابع دیگر می‌روند و قهری جدی اتفاق می‌افتد.

اساساً امروز با فراهم شدن امکان دسترسی به آثار روز دنیا چنین سیاستگذاری‌هایی نتیجه‌بخش نیست. نمی‌توان در مدت زمانی مشخص تولید و اکران فیلم‌های کمدی را محدود کرد و انتظار داشت که دیگر ژانرها رونق پیدا کنند. این سیاست را دولت قبل پیش گرفت و دیدیم که دقیقاً نتیجه عکسش رخ داد.

دخالت‌های غیرطبیعی در رابطه بین سینما و تماشاگر موجب شکل‌گیری همین وضعیت می‌شود؛ با بخشنامه، دستور و سهمیه‌بندی کردن‌های مکانیکی نمی‌توان به مردم گفت که چه فیلمی ببینند و چه فیلمی نبینند، نتیجه این سیاست باعث می‌شود با وجود محدودسازی، یک فیلم کمدی آنچنان قدرت می‌گیرد که یک سال بر پرده سینماها باقی می‌ماند چون مردم به این سیاست‌ها کاری ندارند و از آن فیلم کمدی استقبال می‌کنند. باید بپذیریم که مردم امروز انتخاب اصلی‌شان فیلم کمدی است، دلشان می‌خواهد که یک ساعت و نیم در سالن سینما بنشینند و بدون اینکه به مسائل عمیق و جدی زندگی فکر کنند در یک سبک‌بالی و فراغت از همه مشکلات و درگیری‌ها به سر ببرند و به همه چیز خیلی راحت و ساده‌انگارانه نگاه کنند که البته در این جمله من ساده‌انگارانه معنای منفی و بدی ندارد چرا که ساحتی از وجود انسان نیاز دارد جدیت دست و پاگیر زندگی و اعتبارات پوچی که به آن‌ها رسمیت داده را گاهی مواقع رها کند و دست بیندازد تا از اضطراب تحمیلی آن‌ها، حداقل برای دقایقی فرار کند و ما نمی‌توانیم این نیاز را از مردم سلب کنیم.

بنابراین می‌توان گفت که هر وقت زندگی در جامعه‌ای جدی‌تر می‌شود، تمایل به سینمای کمدی بیشتر می‌شود؟

به نظرم وقتی در جامعه‌ای امید به تغییرات مثبت زیاد می‌شود، کمدی جدی‌تر گرفته می‌شود چرا که کمدی بی‌رحمانه به اعتباراتی که ما را در خود منجمد کرده و جلوی پیشرفتمان را گرفته، می‌تازد و آن‌ها را هجو می‌کند. اگر نگاهی به تاریخ کمدی داشته باشیم و حتی تئوری‌ها و تحلیل‌های این ژانر را که نگاه کنید و به دنبال پاسخ پرسش‌هایی درباره ماهیت کمدی و دلیل نیاز انسان به این ژانر باشید متوجه می‌شوید که تفاوت چندانی بین فیلم‌های روی پرده سینماها با این تعاریف وجود ندارد. البته برخی کمدی‌ها بهتر از بقیه هستند اما همگی کم و بیش در همین مسیرند.

دستورالعمل همیشگی نویسنده‌های کمدی این است که باید صادق باشند و حقیقت را بگویند. فیلم کمدی سعی می‌کند واقعیت‌های بیشتری را به شما بیان کند، همان واقعیت‌هایی شما در دنیای جدی خود بر آن سرپوش می‌گذاری و کمدی این واقعیت‌ها را به شما نشان می‌دهد؛ فیلم کمدی به شما نشان می‌دهد که چقدر ضعف دارید، چقدر جهل و نادانی دارید، چقدر زندگی را جدی گرفتید و چقدر با افکار باطل دست و بال خودتان را بسته‌اید و این‌ها به خودی خود خنده‌دار است و من با تعریف سینمای کمدی و فیلم‌های کمدی که بر پرده سینماها نمایش داده می‌شود، تفاوت چندانی نمی‌بینم. سینمای کمدی همین است دوستان ولی چون برخی فکر می‌کنند سینمای کمدی باید یک چیز فاخر، سنگین و متین باشد، این دسته فیلم‌ها برایشان نگران کننده است، دقیقا برعکس! در سینمای کمدی هیچ امر فاخر، سنگین و متینی اعتبار ندارد چون ذات کمدی زیرسوال بردن اعتبارهاست.

در دهه ۳۰ آمریکا رکود اقتصادی موجب شکل‌گیری نوعی از کمدی شد که بعدها به کمدی اسکروبال معروف شد. آیا باتوجه به شباهت این شرایط در کشور ما می‌توان گفت که چند سال دیگر به کمدی‌های امروز سینمای ایران هم ممکن است عنوانی مشخص داد؟

به هر حال هر دوره‌ای جامعه حال و هوا و سطح معرفتی خاص خودش را دارد.

غذایی که الآن جامعه می‌پسندد مدل خاصی از کمدی است که مربوط به امروز ما و حال و هوای کنونی ما می‌شود. اگر همه چیز به طور طبیعی جلو برود و فضای معرفتی و اجتماعی جامعه در آینده عوض شود و یا این نوع کمدی رایج امروز به حد اشباع برسد طبیعتاً تراز جدیدی را بنا می‌کند و ممکن است این مدل کمدی امروزی از سکه بیفتد و تماشاگران طالب مدل جدیدی شوند. در آن زمان کسی که بتواند آن مدل جدید را به آن‌ها بدهد موفق خواهد بود.

برخی خیلی راحت سلیقه مردم را قضاوت می‌کنند و حال شخصی خود را معیار و تراز قرار می‌دهند در صورتیکه این ناشی از خودمحور بودن است. بسیاری از مخاطبین کمدی‌های امروز، در زندگی واقعی‌شان از خیلی آن‌ها که نگران ابتذال کمدی‌ها هستند و خودشان را مجهز به ابتذال‌سنج می‌دانند، جلوتر هستند و زندگی پرشور‌تر و سالمتری دارند. مخاطبین، فیلم کمدی را می‌بینند و آنچه که از دیدن این فیلم‌ها در نظر دارند- که همان فارغ بالی و خوشحالی و خوشی در مدت زمان دیدن آن فیلم است- کم و بیش برایشان حاصل می‌شود. ممکن است در این میان، مخاطبین فیلمی را ببینند که از نظر کمدی بودن مشکلاتی دارد و خوششان نیاید در این صورت خودشان با روشهای خودشان انتقام می‌گیرند فروش فیلم پایین می‌آید و یا از آثار بعدی سازندگانش استقبال نمی‌کنند. فقط با این نگاه است که سیر جریان سینمای کمدی را طبیعی می‌کند.

آیا می‌توان ویژگی‌هایی مشترک بین آثار کمدی امروز سینمای ایران دید که بتوان آن را مخصوص این سینما در زمان حاضر دانست؟

اگر کمدی‌هایی که در این سال‌ها موفق بوده‌اند را بررسی کنید به فاکتورهای مشترکی می‌رسید؛ پرداختن به مسائل اجتماعی روز، نزدیک شدن به خطوطی که ممنوعیت‌های بیهوده ذهنی هستند، آماج هجو قراردادن انواع زورگویی، دوری از مسائل پیچیده فکری که فهمش برای مخاطب در سالن سینما سخت است، استفاده از چهره‌های سینمایی و مواردی از این دست ویژگی‌هایی است که هر تهیه‌کننده‌ای برای بررسی فیلمنامه‌ها به آن‌ها توجه می‌کند و در انتخاب فیلمنامه‌های تولیدیش در نظر می‌گیرد، اما باید دقت کرد که بعد از مدتی قطعاً همین فاکتورها هم اعتبار خود را از دست می‌دهند و ما باید ریسک کنیم و چیزهای جدیدتری را امتحان کنیم.

وضعیت اقتصادی سینما و سینماگران چقدر در رونق تولیدات کمدی تأثیرگذار بوده است؟

در شرایط حاضر که ساختن فیلم بسیار پرهزینه شده هر شکستی می‌تواند سخت و سنگین باشد و به همین دلیل فیلمسازان بالاجبار برای ماندن در این چرخه احتیاج به ساخت فیلم پرفروش دارند که کم ریسک‌ترین آن‌ها کمدی است. اگر خارج از تعاملات عرضه و تقاضای داخل سینما، دستوری بیاید که می‌خواهیم ژانر کمدی را محدود کنیم دقیقاً همان اتفاقی رخ می‌دهد که در این چند سال شاهدش بودیم.

با جلوگیری از صدور پروانه ساخت کمدی مشکلاتی به وجود آمد. یکی از اتفاقات رخ داده این بود که یک فیلم کمدی اکران شد و یک سال بر پرده سینماها بود چون اصلاً رقیبی نداشت که جایگزینش شود و سیاست با اینکه محدود کردن سینمای کمدی بود اما بعد از آن شاهد بودیم که تعداد بالایی فیلم کمدی به امید تکرار موفقیت آن فیلم ساخته شده که در صف اکران قرار دارد. حرف من این است که رابطه سینما و تماشاگر باید طبیعی باشد و هرگونه دخالت دستوری در این ارتباط ثمری ندارد. حتی بسیاری از فیلم‌های کمدی در این سال‌ها ساخته شده‌اند که نتوانسته‌اند موفقیتی کسب کنند چون فاکتورهای لازم برای موفقیت در جامعه امروز را نداشته‌اند. خود تماشاگران به تدریج معیارهایی را بنا می‌کنند و خودشان هم از این معیارها عبور می‌کنند و اعتبارات جدید بنا می‌کنند.

در واقع اگر سیاست‌گذاران، ژانر کمدی را رها کنند، این سینما خودش ارتباطش با مخاطب را شکل می‌دهد و مسیرش در همین ارتباط تعیین می‌شود. طبقه‌بندی‌های سیاست‌زده نمی‌تواند از تمایل مردم نسبت به آثار سینمایی بکاهد. مردم در واقعیت، توجهی به اهداف و سیاست‌ها ندارند و آنچه که تمایل دارند را دنبال می‌کنند.

نگاه و نقش جامعه منتقد ایران را بر سینمای کمدی را چطور می‌بینید؟

بدیهی است فیلمساز باید فیلم بسازد و منتقد هم نقد کند. وقتی منتقد از یک کمدی خوشش نمی‌آید باید علیه آن فیلم بنویسد و دلایل خودش را مطرح کند و هنر قانع کردن و استدلالش را بکار گیرد. قطعاً نقد او هم بر سلیقه و ذائقه مخاطب بی‌تاثیر نیست. به طور کل هر کس باید کار خودش را انجام دهد. فیلم کمدی باید تمام تمرکز خود را بر این بگذارد که خنده‌دار باشد و از تمام ابزارهای ممکن برای خنداندن بهره بگیرد، منتقد هم باید تمام تمرکز خود را بگذارد تا درباره این فیلم صحبت کند و اگر لازم است نگاه خود را القاء و سلیقه تماشاگر را عوض کند. در جنگ و جدل میان این دو سلیقه است که تماشاگر رشد می‌کند، مسئول هم اگر باهوش باشد نباید سیاستگذاری فرمایشی داشته باشد و وقتی همه در جای خودشان قرار گرفتند به تدریج سطح کمدی‌ها عوض می‌شود یا بهتر بگویم در واقع دوره جدیدی از کمدی‌ها شکل می‌گیرد.

یکی از نقدهایی که به سینمای کمدی وارد می‌شود ورود شوخی‌های فضای مجازی به فیلم‌های سینمایی است در حالیکه منتقدان این ویژگی معتقدند که سینما باید چند گام از جامعه جلوتر باشد.

کمدین باید بخنداند این شرط اول است. در سینما اوضاع سخت‌تر است و او باید نود دقیقه تمام تلاشش را انجام دهد تا فضای مفرح و خنده داری را بنا کند. اگر این تلاش به نتیجه برسد او موفق شده و شرط لازم را فراهم آورده. در این مسیر و در یک نگاه تخصصی، مهم نیست چه ابزاری را از کجا آورده، از رمان، زندگی روزانه، زندگی شخصی خودش و یا فضای مجازی. بنابراین شوخی‌های فضای مجازی و استفاده از آن‌ها هم اگر نتیجه‌بخش باشد و کمدی را بسازد، فیلمساز موفق عمل کرده است. برای فهم این مطلب به نقطه مقابل آن نگاه کنید اگر من یک فیلم کمدی اصیل و ارژینال بسازم و شوخی‌هایی بکر و تازه‌ای خلق کنم اما نتیجه آن، مخاطب را نخنداند طبعا هدفم در کمدی محقق نشده و ناموفق بوده‌ام.

به هر شکل فضای مجازی با زندگی امروز ما عجین شده و ما وقتی حرف می‌زنیم ادبیاتمان متأثر از ادبیات فضای مجازی است یا وقتی فکر می‌کنیم، بسیاری از داده‌های ذهنی‌مان از فضای مجازی آمده‌اند. ما دیگر به مرحله‌ای رسیده‌ایم که نمی‌توانیم این فضا را از زندگی‌مان جدا کنیم. بنابراین تأثیرپذیری از فضای مجازی به خودی خود اشتباه نیست و مهم‌ترین مسئله این است که آنچه به کار می‌بریم در صورت نهایی خود بتواند عموم تماشاگران را به خنده وادار کند.

به هر شکل نگاهی وجود دارد که معتقد است خندیدن هم باید سالم باشد و ما نباید برای خنداندن مخاطب مسائل عرفی جامعه را نادیده بگیریم. اگر هدف فقط خنداندن باشد چطور می‌شود این دغدغه را پاسخ داد؟

گام اول این است که ما باید شناخت و انتظارمان از کمدی مشخص کنیم و گام دوم این است که ماهیت کمدی را بپذیریم. مثلا تلویزیون را تماشا کنید، مسئول فیلمنامه تلویزیون ادعا می‌کند که ما به کمدی نیاز داریم اما وقتی نویسندگانی که در کمدی‌نویسی مهارت دارند برای آن‌ها کمدی می‌نویسند، تلویزیون از مواجه شدن با کمدی جا می‌خورد و می‌فهمد که هنوز ظرفیت آن را ندارد. بنابراین یا اشکال‌تراشی می‌کند و یا کمدی را تبدیل به درام یا ملودرام می‌کند که به اصطلاح خودش جلف نباشد! این یعنی نه کمدی می‌شناسد نه ظرفیت و بلوغ تحمل آن را دارد چون احساس می‌کنند منطق، خرد و فرهنگ به خطر می‌افتد.

اگر ما به ماهیت و وظیفه کمدی شناخت داشته باشیم و آن را بپذیریم جنگیدن گاه و بیگاهمان را با این ژانر و زیرشاخه‌های متنوع آن را متوقف می‌کنیم. نمی‌توانیم به صورت فرمایشی به کلیت سینما دستور دهیم که تو باید فرهنگی یا منطقی باشی تا سطح فرهنگ جامعه را بالا ببری؛ چون چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد و فقط انرژی بیهوده مصرف می‌شود. کاری که باید انجام شود این است که دخالت‌های بیهوده حذف شوند و اجازه داده شود که خودِ کمدی و داستان شکل بگیرد و تماشاگران بتدریج گونه خالص‌تری از آن را طالب شوند.

به پذیرش واقعیت و ماهیت سینمای کمدی اشاره کردید. ماهیت سینمای کمدی چیست که باید پذیرفته شود؟

درام به ما کمک می‌کند درباره آنچه که می‌توانیم باشیم خیالبافی کنیم اما کمدی به ما کمک می‌کند با آنچه هستیم کنار بیاییم. جایی که درام به بی‌نقص بودن آدمی اشاره می‌کند کمدی با اطمینان از این موضوع که انسان نقصهایی دارد دم می‌زند. جایی که فیلمهای جدی قهرمان خود را قوی و بدون تردید و مسلط بر امور و دارای فکر روشن نشان می‌دهند، کمدی‌ها نشان می‌دهند که قهرمان همزمان دارای ابعاد جسمانی، وسوسه‌های حقیر، تناقض، درگیریهای ذهنی و نادانی‌ است. پرسش اصلی این است که آیا ما می‌خواهیم تمام آن شرایطی که الآن هستیم را با صداقت کامل و با همه ابعادش بازنمایی کنیم؟

اگر پاسخ‌مان به این پرسش منفی باشد، کمدی را به هر شکل پس می‌زنیم. آن کسی که به سینمای کمدی معترض است آیا قابلیت پذیرش آن چیزی که هست را اعم از خوبی و بدی، زشت و زیبایی دارد یا خیر؟ کسانی که سینمای کمدی را نمی‌شناسند به نکاتی چون آواز و انواع شوخی‌ها که با ورود به ابعاد خصوصی زندگی انسان‌ها شکل می‌گیرند و… اشاره می‌کنند و معتقدند که سینمای کمدی به ابتذال کشیده شده در حالیکه کمدی بر خلاف تراژدی به دنبال عیان کردن آن نشانه‌هایی است که انسان در زندگی عادی خودش مخفی می‌کند. به همین دلیل اولین دستورالعمل برای کمدی‌نویس‌ها این است که ضعف‌های خودت را پنهان نکن و با واقعیت خودت کنار بیا، فروتن باش و به عجز خودت و به تناقضات رفتاری خودت و جامعه‌ات اعتراف کن. پذیرفتن این مسائل برای برخی افراد سخت است ولی اگر پذیرفته شود دیگر بسیاری از نقدهایی که امروز می‌شنویم مطرح نمی‌شوند. اینکه سینمای کمدی بدآموزی دارد یا خیر را مردم مشخص می‌کنند و نمونه‌هایی را هم دیده‌ایم که وقتی از حدود مورد نظر جامعه خارج شده‌اند مردم آن آثار را پس زده‌اند و آن آثار بر خلاف پیش‌بینی‌ها شکست خوردند.

بنابراین می‌توان گفت که سینمای کمدی ما به واقعیت‌ها نزدیک شده و به همین دلیل در گیشه موفق است؟

به گزارش خبرنگار ایلنا، نمی‌خواهم بگویم که سینمای کمدی ما کاملاً موفق بوده اما می‌توان گفت سینمای کمدی روی هم رفته و کم و بیش همین است و ما باید این واقعیت را بپذیریم. اگر در فیلم کمدی صحنه‌های اصطلاحاً سبک، گستاخانه، تحقیرآمیز، رقص، ازدواج‌های پردردسر، تخریب کاراکترهای دیگر، ادبیات به دور از عرف جامعه، لفاظی‌های خنده دار می‌بینید، اگر کمدی‌ها را فارغ از پرداختن به مفاهیم سنگین فلسفی می‌یابید، باید بدانید که این‌ها لوازم و اقتضائات کمدی است و کمدی اتفاقاً می‌خواهد دست روی همین نقاط بگذارد و به ساحت‌های خارج از قضاوت و چون و چراهای اخلاقی و منطقی وارد شود و مخاطبش را از فضای جدی و پیچیدگی‌های خودساخته و آزاردهنده ذهنی دور کند. اگر این‌ها را نمی‌پسندید فیلم کمدی را انتخاب نکنید، ضمن اینکه وقتی تماشاچی از این فضا استقبال می‌کند نشان‌دهنده این است که مخاطب سینمای ایران به این فضا احتیاج دارد. آیا کمدی ما می‌تواند فضای جدیدی را ایجاد کند و کارکردهای فرهنگی جدیدی به سبد فرهنگی خود اضافه کند؟ جواب این است که سینمای کمدی این قابلیت را دارد و باید ببینیم که آیا در آینده بالفعل می‌شود می‌شود یا نه.