پزشکیان رئیسجمهور کشورمان در شعارهای انتخاباتی و حتی بعد از رسیدن به پاستور، شعار وفاق ملی را برای حل مشکلات کشور و عبور از بحرانها مطرح کرده است. با تکمیل کابینه و انتصاب مدیران اجرایی و استانداران برخی این رویه را نمود بارز وفاق دانسته و از این بابت دولت را مورد تحسین قرار میدهند و از سوی دیگر هم انتقاداتی نسبت به عملکرد دولت در خصوص انتصابات مطرح شده است که دولت چهاردهم رقبای خود را شریک کارهای اجرایی خود کرده است و امروز بعد از چند ماه شروعبه سنگاندازیهایی میکنند.
در همین زمینه به منظور بررسی راههای بازسازی اعتماد عمومی و تحقق وفاق ملی با مرتضی مبلغ یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب عضو حزب اتحاد ملت گفتوکردیم که متن کامل آن را در زیر میخوانید:
برخی وفاق را به تقسیم پستها تقلیل دادند و مدعی و طلبکار هستند
با توجه به گذشت چند ماه از عمر دولت چهاردهم با شعار وفاق ملی، آیا امکان تحقق وفاق ملی بدون بازسازی اعتماد عمومی ممکن است و دولت چگونه میتواند آن اعتماد را بازسازی کند؟
فکر میکنم اگر کمی به مطلب ریشهایتر نگاه کنیم بهتر میشود این موضوع را پاسخ داد. اگر یادتان باشد رهبری در مراسم تنفیذ به یک نکته بسیار مهمی اشاره کردند که موفقیت دولت آقای پزشکیان، موفقیت کل حاکمیت است و شکست دولت، شکست همه است. این حرف بسیار مهمی بود اما تحقق آن به اقتضائات و لوازمی نیاز دارد تا این پیروزی و موفقیت اتفاق بیفتد. یکی از مهمترین آنها، بحث تحقق وفاق است.
معنی وفاق این نیست که نازل و تقلیل به تقسیم پست، بین جریانهای کشور شود. این حرکت به معنای به ابتذال و انحراف کشاندن وفاق است. بحرانها و ابربحرانهایی به وجود آمده که اینها محصول برخی از رویکردهای غلط و اشتباهی بود که دنبال شد؛ وفاق به این معنا است که برای مسائل اساسی کشور و حل این بحرانها باید گفتگو و اجماعسازی برای برونرفت از این مشکلات شکل بگیرد و تجدیدنظر جدی و اساسی نسبت به رویکردها و سیاستهای نادرستی که منجر به این بحرانها و ابربحرانها شده صورت بگیرد و بعد از آن اجماعسازی و راهحلهای نوینی در پیش گرفته شود تا آن زمان تقسیم کار کرد و هرکسی در حد توان و تخصصاش کمک کند که این نکته بسیار اساسی است.
بنابراین، در صورتی که آقای پزشکیان و دولتشان بحث وفاقی را که مطرح کردند، درست اجرا شود یک فرصت بسیار بزرگی برای کل حاکمیت است. متأسفانه دستگاههایی که خودشان را رقیب دولت میدانند، این فرصت را از بین میبرند و یک خودزنی بزرگ انجام میدهند. برخی وفاق را به تقسیم پستها تقلیل دادند و مدعی و طلبکار هستند. در روزهای گذشته هم به اولین لایحه دولت که یک لایحه بسیار ساده و ابتدایی بود، با درصد بالا رأی منفی بالا دادند؛ از کجای این رفتار، وفاق درمیآید؟ طلبکاریهایی که جریانات تندرو در دستگاههای مختلف میکنند، تعجبآور است. با توجه به شکستی که در انتخابات خوردند، به جای آنکه شرمنده باشند و در سیاستهایشان تجدیدنظر کنند، حداقل دست دولت را باز بگذارند تا سیاستهای سازنده را دنبال کند. اما معکوس عمل کرده و به اعتماد عمومی در کل نظام حاکمیت ضربه وارد میکند.
از طرف دیگر به خود دولت انتقاداتی وارد است. متأسفانه دولت در این زمینه، در بسیاری از موارد راه را اشتباه میرود. یعنی فراموش کردند که اساس وفاق چیست؟ با توجه به این تندروهای متعصب که متأسفانه در تمام ارکان حاکمیت به نحوی نفوذ پیدا کرده و صدای بلندی هم دارند، تحقق وفاق کار سختی است. اما اگر این کار سخت، به توزیع پست و تقسیم آنها و تن دادن به مطالبات نادرست و غلط تندروها تقلیل پیدا کند، وفاق را به انحراف کشیده و به اعتماد عمومی ضربه سختتری وارد میکند.
به نظر من بهترین کار این است که دولت جدیتر و اساسیتر در مورد معنا و اساس وفاق که همان اجماعسازی بر سر مسائل اساسی کشور است، عمل کند و به طور جدی وارد اساس آن شود و هم حاکمیت، به ویژه مقامات بلندپایه اقتضائات را فراهم کنند تا راه درستی در پیش گرفته شود و اعتماد عمومی بازسازی شود. امروز هیچ چیزی مهمتر از بازسازی اعتماد عمومی و سرمایه پشتوانه برای برون رفت از مشکلات و کارگشایی در مسائل و برنامهها نیست.
همچنان تلاش میشود در بر همان پاشنه قبل بچرخد
جریان افراطی و تندرو میخواهند وفاق را مصادره کنند
عقلای حاکمیت، به سرعت بر سر مسائل اساسی کشور به جمع بندی درستی برسند
به چه شکلی میتوانیم با وفاق ملی و تنوع دیدگاههای موجودی که در مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ایدئولوژیک وجود دارد، در کشور تعادل برقرار کنیم. آیا این تعادل ممکن است به نادیده گرفتن برخی گروهها و مطالبات منجر شود یا خیر؟
اتفاقا در وفاق این اتفاق معکوس است. یعنی مشکل اساسی تا به حال این بوده که یک بخش از جامعه و گروهها دیده میشدند و یک نوع خالصسازی و یکدستسازی به نام راهبرد جدی در کشور جریان داشته که منجر به شکافهای اجتماعی، سلب اعتماد عمومی و باعث شکلگیری بسیاری از ناامیدیها، انتحارها و از همه مهمتر، محرومکردن کشور از بسیاری از نیروهای نخبه، ارزشمند و توانمند شده است.
یکی از نتایجی که با وفاق واقعی حاصل میشود این است که همه در حل معضلات و پیشبرد امور کشور به کار گرفته شده و مشارکت میکنند. منتهی همانطور که گفتم متاسفانه همچنان تلاش میشود که در بر همان پاشنه قبل بچرخد و جریان افراطی و تندرو این وفاق را مصادره کنند. من واقعا برای روند اموری که بعضی از جریانهای تندروی درونی حاکمیت شرایط را وخیم و وخیمتر میکنند، احساس خطر میکنم. متأسفانه علیرغم اینکه دولت و نیروهای دلسوزی که در کل حاکمیت هستند تلاش زیادی میکنند، اما مسأله این است که تلاش آنها تحتالشعاع حرکتهای افراطی و جریانهای افراطی قرار بگیرد. بهترین راه این است که عقلای حاکمیت، به سرعت بر سر مسائل اساسی کشور به جمع بندی درستی برسند حتما نیاز به رویکرد جدید در سیاست خارجی داریم و رویکردهای از کارآمدی لازم برخوردار نبودند. اگر نیاز است در سیاست داخلی، مسائل اقتصادی و امور اساسی کشور تغییراتی رخ دهد باید یک اجماعی رخ دهد و تمام دستگاههای مربوطه خودشان را بسیج و قانع کرده که در راستای آن توافق و اجماعسازی عمل و حرکت کنند. نه اینکه مثلا بالاترین مقامات کشور حرفی بزنند اما صداوسیما کار خودش را انجام دهد.
چه تغییری نسبت به گذشته در صداوسیما اتفاق افتاده است؟ صداوسیمایی که میتواند نقش بسیار مؤثری در ساختن افکار عمومی داشته باشد، همچنان راه غلط و افراطی گذشته را ادامه میدهد. انگار هیچ اتفاقی در این کشور نیفتاده است. ببینید در مسأله استعلامها چه فاجعه بزرگی اتفاق افتاده، یعنی الان وضع به گونهای شده که انتصابات را دستگاههای امنیتی انجام میدهند. یعنی چند دستگاه امنیتی، مسئول اجرایی کشور شدند که مدیران را عزل و نصب میکنند. این قانونی که تصویب شده یکی از نکات سیاهی بوده که در این کشور رقم خورده است. با این قانونی که برای انتصابات مقامات تصویب کردند، همهچیز به دست نهادهایی سپرده شده که اصلا چنین وظیفهای ندارند. وظیفه دستگاه امنیتی این است که اگر کسی اختلاس و دزدی داشت، جاسوس بود یا انحرافات اساسی داشت، اعلام کند که آن مقام مسئول را نصب نکنند نه اینکه اعلام کند این مدیر صلاح است بیاید یا صلاح نیست یا اگر جواب ندادند نباید این مدیر را نصب کرد. این فاجعه است.
متأسفانه ما به روزگاری افتادیم که هیچ کس به این روند مدیریت کشور توجهی ندارد و فقط تندروها هستند که در کشور یکهتازی میکنند و متأسفانه عقلا ساکت یا بیتفاوت هستند. من نمیدانم چه اتفاقی افتاده است؟. این مسائل باید کنترل و حل شود. وگرنه کشور با مدیریت منفعل و تحتتأثیر فشارهای بیرونی، چه کار میتواند انجام دهد؟ نه میتواند حرکتی جدی کند، نه ریسکپذیری دارد، نه شهامت و جرأت حل مشکلات را دارد. به خاطر اینکه از جاهای مختلف روی او فشار است. وقتی مدیری از همان ابتدا تحتتأثیر چنین فضاهایی قرار میگیرد، معلوم است که بسیاری از مدیران توانمند حذف میشوند. یعنی با یک نگاه سلیقهای افراطی، بسیاری از نیروهای ارزشمند حذف شده یا حذف میشوند و نیروهای عادیتر میآیند. با این فضای پرفشاری که رویشان است نمیتوانند کاری کنند. باید بزرگان کشور از جمله عقلای قوم، اصولگرایان و اصلاحطلبان، سران قوا و تمام مقامات کشور یک چارهاندیشی فوری داشته باشند تا این مشکلات یکی پس از دیگری حل شود، نه اینکه روز به روز منجر به انباشت بیشتر مشکلات و بحرانها شود.
عملیات ضدوفاق تندروها باعث ناکامیهای پیدرپی خواهد بود
به نظرتان مهمترین مؤلفههای ضروری برای تحقق وفاق ملی چیست؟
مهمترین مولفه ضروری آن است که اولا مسئولان قبول کنند بسیاری از رویکردها و سیاستهایشان اشتباه بوده است. بهترین دلیل این است که اگر اشتباه نمیکردند ما با این بحرانها و مشکلات روبهرو نبودیم. بزرگترین و روشنترین دلیل برای اینکه بخشی از این طرحها، سیاستها و حتی ساختارهایی که به تعبیر ایجاد شده غلط و ناکارآمد بوده و حتی راه را به انحراف برده، وضعیت موجود در وضع مالی، بودجه و اقتصاد و کاستیهایی که داریم، مشکلاتی که در سیاست خارجی و داخلی و مسائل اجتماعیمان و… داریم است و نشان میدهد که روشهای غلطی داشتیم. مسئولین و دستگاههای حاکمیتی باید این را بپذیرند.
دوم آنکه بیاییم سر مسائل اساسی و رویکردهایی که غلط بوده گفتوگو کنیم و با استفاده از کارشناسان، صاحبنظران دلسوز و توانمند که در این کشور هستند، با یک گفتوگو به اجماع بر سر روشها، رویکردها و راهبردهای برونرفت از مشکلات برسند و بعد همه دستگاههای حاکمیتی از بزرگ تا کوچک را موظف کنند که در این راستا عمل کنند. این لازمه وفاق و اجماعسازی است وگرنه تلاشهای ولو پراکنده هم به جایی نرسیده و خنثی میشود. همان عملیات ضدوفاقی که اکثرا جریان داشته و تندروها یکهتازی بیشتری میکنند باعث ناکامیهای پیدرپی خواهد بود. بنابراین مهمترین کار این است که این موضوع اتفاق بیفتد.
Monday, 23 December , 2024