در دوران معاصر، پژوهش‌ به یکی از مهم‌ترین ابزارهای حل مسائل و چالش‌های جهانی بدل شده‌اند. از تغییرات اقلیمی و کمبود منابع طبیعی گرفته تا فقر، بیکاری و بیماری‌های همه‌گیر، پژوهش‌ها توانسته‌اند افق‌های تازه‌ای برای حل این مشکلات بگشایند.

با وجود این‌، همواره فاصله‌ای میان تحقیقات علمی و مسائل واقعی زندگی مردم وجود داشته است. بسیاری پژوهش‌ها به دلیل نبود ارتباط نزدیک با نیازها و شرایط خاص جوامع محلی، یا به‌طور کلی کنار گذاشته می‌شوند یا در عمل تأثیر چندانی ندارند.

در این میان، پژوهش‌های مشارکتی و جامعه‌محور به‌عنوان رویکردی نوین، این خلأ را با تأکید بر تعامل مستقیم و هدفمند میان پژوهشگران و جامعه پر کرده‌اند. این رویکرد به پژوهشگران امکان می‌دهد از دانش و تجربه‌های زیسته اعضای جامعه بهره ببرند، درحالی‌که جامعه نیز با ارائه نگرش‌ها و دغدغه‌های خود، به سمت تولید نتایجی معنادارتر و عملی‌تر سوق داده می‌شود. به بیان دیگر، در پژوهش‌های مشارکتی، جامعه را از حالت «موضوع پژوهش» به «همکار پژوهشی» تغییر نقش می‌دهد.

یکی از ویژگی‌های بارز این نوع پژوهش‌ها، استفاده از دانش بومی و محلی است. جوامع محلی، برخلاف تصور رایج، دارای دانشی ارزشمند هستند که از سال‌ها تجربه و تعامل با محیط اطرافشان به‌دست آمده است. این دانش، در کنار ابزارها و روش‌های علمی، می‌تواند نتایجی تولید کند که نه‌تنها کارآمدتر بلکه پایدارتر باشند. برای مثال، کشاورزان در مناطق خشک، به دلیل تجربه‌های طولانی‌مدت در مواجهه با خشکسالی، راه‌حل‌هایی بومی برای مدیریت منابع آب دارند که در تلفیق با دانش مدرن، می‌تواند تأثیری چشمگیر در حفظ منابع طبیعی داشته باشد.

علاوه بر این، پژوهش‌های جامعه‌محور به تقویت ارتباط میان دانشگاه و جامعه کمک می‌کنند. دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی، به‌عنوان مراکز تولید دانش، زمانی می‌توانند بیشترین تأثیر را داشته باشند که در خدمت جامعه باشند و نیازهای واقعی مردم را مدنظر قرار دهند. این رویکرد، علاوه بر تولید نتایج کاربردی، اعتمادسازی میان پژوهشگران و جامعه را نیز تقویت می‌کند. وقتی اعضای جامعه احساس کنند صدای آن‌ها شنیده می‌شود و دغدغه‌هایشان در پژوهش‌ها لحاظ می‌شود، فعال‌تر در فرآیند توسعه مشارکت خواهند کرد.

پژوهش مشارکتی چیست؟

پژوهش‌های مشارکتی و جامعه‌محور، به همکاری میان پژوهشگران و اعضای جامعه در تمامی مراحل پژوهش اشاره دارد. این همکاری شامل شناسایی مسئله، طراحی تحقیق، اجرای پژوهش و تحلیل نتایج است. برخلاف مدل‌های سنتی که جامعه را صرفاً به‌عنوان سوژه تحقیق می‌بینند، در این روش اعضای جامعه شریک فعال هستند. این شیوه نه‌تنها نتایج پژوهش را کاربردی‌تر می‌کند، بلکه به تقویت ظرفیت‌های جامعه و اعتمادسازی میان پژوهشگران و مردم نیز می‌انجامد.

نمونه‌های موفق جهانی

۱. حفظ منابع آب در کنیا
در مناطق خشک کنیا، پروژه‌هایی با همکاری جوامع محلی و دانشگاه‌ها انجام شد که هدف آن کاهش هدررفت آب و افزایش بهره‌وری کشاورزی بود. کشاورزان در این پروژه، تجربیات خود را در مورد مدیریت منابع آب به اشتراک گذاشتند و پژوهشگران نیز فناوری‌های نوینی؛ مانند سامانه‌های جمع‌آوری آب باران را ارائه دادند. این همکاری منجر به بهبود عملکرد زمین‌های کشاورزی و کاهش تنش آبی شد.

۲. مبارزه با مالاریا در آفریقا
در کشور اوگاندا، پروژه‌ای برای پیشگیری از مالاریا با مشارکت مردم محلی اجرا شد. پژوهشگران و اعضای جامعه با همکاری یکدیگر راهکارهایی نظیر استفاده از پشه‌بندهای آغشته به حشره‌کش و آموزش جوامع در مورد علائم و روش‌های پیشگیری از بیماری را توسعه دادند. نتیجه این پژوهش کاهش چشمگیر موارد ابتلا به مالاریا در جوامع هدف بود.

۳. احیای زمین‌های کشاورزی در هند
در ایالت آندرا پرادش هند، کشاورزان محلی با همکاری پژوهشگران اقدام به اجرای طرح‌های احیای خاک و کاهش وابستگی به کودهای شیمیایی کردند. این پروژه که با استفاده از دانش سنتی کشاورزان و تحلیل‌های علمی انجام شد، منجر به افزایش محصول و کاهش هزینه‌های تولید شد.