جایگاه ارزشی و اعتقادی مقام مادر در جامعه او را در قالب سینما نیز به یک کاراکتر محوری تبدیل کرده است. زمانی که صحبت از نقش زن و مادر در فیلمهای سینمایی به میان میآید ناخودآگاه تصویر تعداد کثیری از بانوان بازیگر این سرزمین در اذهان تداعی میشود که هرکدام به نوعی نقش مادرانه و زنانه را در سینما ایفا کردهاند؛ از بازیگران سالخورده با موهای سفید گرفته تا هنرمندان جوان با نمایشی از چالشهای زندگی روزمره و مدرن.
به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) و روز مادر (زن) با نگاهی به فیلمهایی که در آنها نقش مادران پررنگ بوده و همچنین بازیگرانی که به شخصیتهای تأثیرگذار مادر جان بخشیده اند، مروری بر نقش مادرانگی در سینمای ایران داریم و این گزارش را به نام تک تک زنان هنرمند گره میزنیم و تقدیم میکنیم به بازیگرانی که روزگاری نقش مادر در جامعه ایرانی را بر پرده سینما بازنمایی کردند و اکنون از میان ما رفتهاند. روحشان شاد.
مروری بر مادرانههای سینمای ایران؛ این خونه بوی مامان رو کم داشت!
نماد مادر در سینمای ایران
نمیتوان گزارشی درباره مادر و سینما نوشت و در ابتدای آن نامی از فیلم «مادر» علی حاتمی نیاورد. شاید بتوان گفت که این فیلم یکی از مادرانهترین آثار تاریخ سینما را به تصویر کشیده است. رقیه چهرهآزاد با شمایلی نورانی، گیسهای سفید و روسری بزرگ در این فیلم به نماد مادر در سینمای ایران تبدیل شده است. به گونهای که اگر صحبت از شمایل مادر در سینمای ایران مطرح شود نخستین تصویر سکانسی از او در فیلم «مادر» است که به آرامی بر تخت تکیه زده است.
این فیلم که سال ۱۳۶۸ ساخته و در هشتمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد داستان مادر پیری را روایت میکند که در خانه سالمندان زندگی میکند. او تصمیم میگیرد که واپسین روزهای زندگی خود را در خانه پدری سپری کند. گرمای وجود مادر تمام اعضای خانواده را علیرغم اختلافاتی که داشتند گردهم جمع میکند.
محمدعلی کشاورز، فریماه فرجامی، امین تارخ، اکبر عبدی، جمشید هاشمپور، حمید جبلی، حمیده خیرآبادی، حسین کسبیان، محبوبه بیات، اکرم محمدی، محمد ابهری، محمود بصیری، میرصلاح حسینی، محمود لطفی دیگر بازیگران «مادر» بودند.
مروری بر مادرانههای سینمای ایران؛ این خونه بوی مامان رو کم داشت!
به گزارش خبرنگار مهر، حمیده خیرآبادی نیز یکی دیگر از بازیگرانی است که همواره شمایل یک مادر را در ذهن مخاطبان سینما تداعی کرده است. یکی از نقشهای ماندگار وی مربوط به فیلم «اجاره نشینهای» داریوش مهرجویی است. در آن ساختمان ملتهب و پرآشوب فیلم، مادر (حمیده خیرآبادی) شخصیتی بود که همواره سعی داشت فضای مسالمت آمیزی میان عباس آقا (عزت الله انتظامی) با برادر کوچکترش و دیگر مستأجران آن ساختمان ایجاد کند.
تا جایی که به پیشنهاد مادر ضیافت شامی تدارک دیده میشود تا اهالی خانه بر سر پول تعمیرات آن ساختمان فرسوده باهم گفتگو کنند و باقی ماجرا.
مروری بر مادرانههای سینمای ایران؛ این خونه بوی مامان رو کم داشت!
سفرهای که به لطف مامان رنگی شد
سفره رنگینی که در پس یک روز سخت در «مهمان مامان» پهن شد تصویر ماندگاری است که بر ذهن بسیاری از سینمادوستان نقش بسته است. این فیلم مهرجویی که سال ۱۳۸۲ تولید شد، روایت یک مهمانی ناممکن است که به کمک اهالی خانه و همسایهها به راه میافتد.
داستان فیلم از این قرار است؛ برای مادر خانه با نقشآفرینی گلاب آدینی مهمان میآید. مادر برای این که حفظ آبرو کند، دستپاچه و نگران است و تلاش زیادی برای آماده کردن وضعیت ظاهری خانه دارد. آنها که وضعیت مالی چندان خوبی ندارند برای مهیا کردن یک سفره آبرومندانه برای نوعروس و داماد دچار مشکل میشوند تا اینکه همسایهها به کمک میآیند و هر کس غذایی تهیه میکند.
گلاب آدینه در این فیلم نماد زنی آبرودار، دلسوز و مسئولیت پذیر است که در عین فقیر بودن تلاش میکند یک مهمانی آبرومند برای خواهرزاده تازه دامادش تدارک ببیند. بازی آدینه در «مهمان مامان» بسیار واقع گرایانه و دلچسب از کار درآمده و کنترل او بر نقش و تلاشی که برای مدیریت بحرانهای آن خانه قمرخانومی میکند، همچنان در یادها باقی مانده است.
از مادر کلاه قرمزی بودن تا یک دوراهی اخلاقی
فاطمه معتمدآریا را میتوان یکی دیگر از شمایل مادرانگی در سینمای ایران دانست بازیگری که در بسیاری از فیلمهای سینمای ایران در نقش مادر به ایفای نقش پرداخته است از «مهر مادری» و «گیلانه» و «کلاه قرمزی و سروناز» گرفته تا فیلمهایی چون «اینجا بدون من» و «آباجان» و «جاندار».
فیلم سینمایی «مهر مادری» به کارگردانی کمال تبریزی سال ۱۳۷۶ تولید شد. این فیلم داستان مینا مددکار کانون اصلاح و تربیت با بازی فاطمه معتمدآریا است که مأمور تشکیل کلاسی آموزشی برای مددجویان میشود. مهدی یازدهساله، کودکی بزهکار است که باور ندارد مادرش فوت کرده و با تصویری خیالی که از روزنامهای به دست آورده، قصد یافتن مادرش را دارد و با دیدن مینا او را مادر خود میپندارد و با گریختن از کانون اصلاح و تربیت، سرانجام خانه مددکار را مییابد و به طرق مختلف سعی میکند تا مینا را قانع کند که مادر اوست.
مینا ابتدا در برابر خواسته مهدی مقاومت میکند اما سرانجام او را به خانه میبرد. حضور پسرک در خانه سبب شور و گرمایی در خانه مینا میشود. در پایان او درمییابد که علاقه پسرک به او بیش از اندازه باورش است پس تصمیم میگیرد که او را به فرزندی برگزیند.
Monday, 23 December , 2024