معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش گفت: ما آموزش و پرورش را طبقاتی کرد ه ایم. در واقع خاستگاه اقتصادی و درآمدی والدین هر دانش آموزی بهتر و بالاتر بود بهترین و با کیفیت‌ترین آموزش را در اختیار دارد.

«ابراهیم سحرخیز» معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش درباره اظهارات اخیر وزیر آموزش و پرورش مبنی بر اینکه «تشتت، تکثر و تنوع در زیست بوم تعلیم و تربیت سبب انحراف اهداف نظام تعلیم و تربیت و تضعیف آن شده است و در بیرون این عرصه، فعالیت صدها مؤسسات و نهادهای موازی است که آموزش و پرورش را به رسمیت نمی‌شناسند و برنامه درسی ویژه خود را دارند.» اظهار کرد: من این را به این شکل قبول ندارم. نظام آموزشی ما کاملاً متمرکز است و برای هر موضوع درسی یا حتی محورها کتاب داریم که در سراسر کشور تدریس می‌شود. همچنین امتحانات هماهنگ در سراسر کشور داریم که در دوره دوم متوسطه حداقل برای پایه دوازدهم ده‌ها سال است که به‌صورت نهایی و هماهنگ کشوری از کتاب واحد و متن واحد در حال برگزاری است و حتی همین متون مبنای برگزاری کنکور قرار می‌گیرند، اما اینکه عملکرد آموزش و پرورش در راهبری و نظارت خود چنان است که از مؤسساتی که از آموزش و پرورش باید مجوز بگیرند و آموزش و پرورش حتی قانوناً می‌تواند در شورای عالی نظارت بر مدارس غیردولتی آن‌ها را منحل اعلام کند، شکوه می‌کند، جای تامل دارد.

سحرخیز گفت: اینکه مدارسی که به انحاء مختلف در این کشور به افراد و نهادها وابسته هستند، در برابر چشم ما دخل و تصرفی در برنامه درسی دارند، درسی را اضافه و یا حذف کنند، موارد نادری است که در زمان ما هم بود و ما برخورد می‌کردیم؛ مثلاً مدرسه‌ای به این دلیل که تشخیص می‌داد درس فیزیک یا حسابان در کنکور دانش‌آموزان اهمیت دارد، ساعتی از درس دیگری مانند جغرافی یا فارسی را تعطیل می‌کرد و آن را به معلم دیگری اختصاص می‌داد. یا مقطع پیش‌دانشگاهی که در آن زمان بود و حالا برچیده شده است اصلاً تعطیل می‌شد و بچه‌ها فقط به کنکور می‌پرداختند و طبیعتا با چنین موارد و مدیرانی باید برخورد شود.
انتقاد از وجود مدارس لاکچری

وی افزود: به خاطر همین من اعتقاد دارم ما در ایران اصلاً تنوع آموزشی نداریم؛ بلکه مدارس متنوع و متکثری داریم که از نظر مدیریت با هم متفاوت هستند. بعضی کاملا غیردولتی هستند، بعضی مدارس خاص دولتی یا خصولتی‌اند؛ یعنی هم پول می‌گیرند هم خود را در جاهایی دولتی می‌دانند. الباقی هم مدارس عادی دولتی هستند که دولت به آن‌ها توجهی دارد و نه کاری از مردم برای آن‌ها برمی‌آید. این مدارس بیشترین بی‌توجهی را از نظام آموزشی کشور می‌بینند و قریب به ۸۰ تا ۸۵ درصد دانش آموزان ما هم در این مدارس درس می‌خوانند. حال اگر مدارسی لاکچری در تهران باشد که من در مورد وجود مدارس بین المللی شنیده‌ام این نشان می‌دهد که ما سازوکارهای قانونی موجود را آنطور که باید اعمال نمی‌کنیم و در واقع نظارت ما ضعیف است.

سحرخیز تأکید کرد: اگر این‌ها به موازات آموزش و پرورش پیش نمی‌روند، حرف آموزش و پرورش را نمی‌خوانند یا از اهدافی که در سند تحول و سیاست‌های کلی اعلام شده تخطی می‌کنند، وزیر باید با اهرم نظارتی که دارد و از طریق مدیرکل ارزیابی عملکرد و بازرس ویژه و حتی از اهرم قانونی شورای عالی نظارت بر مدارس غیردولتی برای جلوگیری از ادامه این وضعیت استفاده کند. شورای عالی نظارت بر مدارس غیردولتی را مجلس تصویب کرده و ترکیب آن هم مشخص است. این چنین مواردی باید به این شورا ارجاع داده شوند تا ببینند که تذکر و یا جریمه نیاز است یا برخوردهای دیگر. در مواردی حتی انحلال هم پیش‌بینی شده است.
برخی مدارس غیردولتی از وزارت حرف شنوی ندارند

سحرخیز اضافه کرد: نکته دیگر این است که پشت بعضی از مدارس غیردولتی آن‌چنان گرم است که اصلا به حرف وزارت گوش نمی‌دهند. فرد موسس قبلاً مسئول بوده و به‌ هرحال شخصیت کاریزماتیکی است و اصلاً حرف‌شنوی ندارد.

او تذکر داد: موضوع این است که ترجیح می‌دهیم به حیاط خلوت این افراد وارد نشویم و متأسفانه یا شوربختانه این مدارس در ایران از مشابه یک‌جور مصونیت نیز برخوردار هستند، اما این‌چنین نیست که سازوکار قانونی چنین اختیاری به آن‌ها داده شده باشد. ما در ایران قانوناً مدارس یا موسساتی به موازات مدارس دولتی نداریم که خود در محتوا و برنامه درسی دخل و تصرف کنند و اهداف آموزشی را زیر پا بگذارند.
آن‌هایی که درآمد بالایی دارند از آموزش باکیفیت‌تری برخوردارند

سحرخیز درباره امکان تقویت مدارس دولتی گفت: رئیس جمهور به درستی، نبود عدالت آموزشی را به‌عنوان یک تهدید و خطر جدی یادآور می‌شود، اما با گفتاردرمانی یا دست گذاشتن بر نقطه ضعف‌ها و گفتن اینکه این مشکلات وجود دارد مسأله حل نمی‌شود. بله ما می‌دانیم که در ایران به‌ویژه در دوره ابتدایی بیش از سی تا چهل درصد فقر یادگیری وجود دارد؛ این را آزمون‌های بین‌المللی نشان می‌دهند. از طرف دیگر ما شکاف طبقاتی و آموزش به ازای پول داریم؛ به‌عبارتی می‌توان گفت دسترسی به آموزش یا کیفیت آموزش بسته به پایگاه اقتصادی افراد متفاوت است، یعنی آن‌ها که درآمد بالایی دارند از آموزش باکیفیت‌تری برخوردارند و آن‌هایی که پول ندارند، آموزشی با کیفیت به‌مراتب پایین‌تر یا ضعیفی دریافت می‌کنند و سوال این است که چطور به اینجا رسیدیم؟

وی تصریح کرد: من می‌بینم که مدام می‌گویند دولت بیشتر از این نمی‌تواند در آموزش و پرورش هزینه کند و ما باید دنبال منابع دیگر بگردیم، چرا نمی‌تواند هزینه کند؟ البته این را فقط درمورد دولت آقای پزشکیان نمی‌گویم. در زمان آقای احمدی‌نژاد هم -که بیشترین فروش نفت، درآمد و دلارهای نفتی را داشتیم- سهم آموزش و پرورش ۱۰ تا ۱۱ درصد بود. در دولت شهید رئیسی این سهم زیر ۱۰ درصد (۹.۸ درصد) بود و این درست نیست.

البته در حوزه سلامت هم متأسفانه همین افت را داریم، یعنی دولت آن طور که باید به دو مقوله نمی‌پردازد؛ یکی سلامت و دیگری آموزش مردم. در حالی که این دو مقوله به بحث عدالت اجتماعی و اقتصادی گره خورده‌اند.

بدهکاری آموزش و پرورش اجازه کیفیت‌بخشی را به او نمی‌دهد

معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش تصریح کرد: قریب به چهار دهه است که آموزش و پرورش کسری یا ناترازی بین ۲۳ تا ۳۰ درصد دارد. یعنی آموزش و پرورش هرسال ۳۰ درصد به معلمان بدهکار است، حال این بدهکاری یا حقوق یا حق‌الزحمه امتحانات و پاداش پایان خدمت بازنشسته‌ها یا اضافه‌کار معلمان است. آموزش و پرورش مجبور است شب عید به معلمان بگوید مطالباتشان را بعد از عید و یا با چند ماه تاخیر پرداخت می‌کند. خب چرا بودجه آموزش و پرورش واقعی‌سازی نمی‌شود؟ مگر ما در دوره‌ای هستیم که اطلاعات و آمار نداشته باشیم؟

سحرخیز اضافه کرد: هم معلم‌ها مشخص هستند و هم احکام حقوقی که به آن‌ها تعلق می‌گیرد. با بودجه‌ای که الان آموزش و پرورش دارد، ۳۰ درصد هم کسری دارد که باید حقوق معلم‌ها را بپردازد دیگر چیزی باقی نمی‌ماند که خرج کیفیت‌بخشی کنیم، آیا با این شرایط بودجه‌ای می‌شود، برای دانش آموزان کلاس کنکور و کلاس ورزش گذاشت یا به فعالیت‌های پرورشی برای آنها بپردازیم، یا اینکه ضعف آموزشی دانش آموزان دیر آموز را جبران کنیم، یا کلاس‌های ۴۰ نفره را خلوت‌تر کنیم و به سراغ آموزش‌ها و روش‌های نوین برویم؟!

وی تأکید کرد: چندین سال است که آموزش ضمن خدمت معلم‌ها به معنای واقعی وجود ندارد. در دنیا این‌گونه است که وقتی فرد از دانشگاه فارغ‌التحصیل می‌شود نباید برای همیشه احساس بی‌نیازی کند. هم معلمی که ۳۰ سال مشغول خدمت بوده به آموزش ضمن خدمت نیاز دارد و هم معلمی که ۶ ماه است از استخدام او می‌گذرد. باید توانمندی‌ها، اطلاعات تخصصی و مهارت‌های تدریس معلمان به‌روز شود. ما کدام آموزش ضمن خدمت را برای معلم‌ها گذاشته‌یم؟ طبیعی است که وقتی معلم خود متخصص نیست و مشکل دارد، خروجی کلاسش مد نظر و باب میل ما نخواهد بود و این مشکلات را در مدارس عادی دولتی شاهد هستیم و می‌بینیم معلم انگیزه ندارد.

معاون آموزش متوسطه در دولت دهم گفت: چرا باید آموزش و پرورش در میان ۱۹ دستگاه رتبه آخر را داشته باشد؟ چرا باید میانگین پرداختی در یک دستگاه پانزده میلیون و در دستگاه دیگر چهل میلیون باشد؟ علت چیست؟ این پرداخت‌های گوناگون، مناسبتی و یا به به اسم کارانه، یارانه و امثالهم در سیستم دولتی و سیستم بروکراسی اداری که باید تحت نظارت دولت باشد، چه معنایی دارد؟

به گزارش ایلنا ،‌وی تذکر داد: ما خرج آموزش و پرورش نکردیم که این وضع کسری و سهم از تولید ناخالص ملی را دارد، از طرفی می‌بینیم مجلسی که هیچ قدمی برنداشته است طرحی می‌آورد که ما باید کاری کنیم از سنگاپور و ژاپن و امثالهم در آزمون‌های تیمز و پرلز عقب نمانیم. همین سنگاپور را ببینید که چقدر از بودجه‌اش به آموزش و پرورش اختصاص داده است و چقدر به معلم‌ها حقوق می‌دهد. در ژاپن کلاس‌های چهل نفره هم داریم اما ژاپن جزء پنج-شش کشور اول دنیا است که بیشترین حقوق را به معلم پرداخت می‌کند و بیشترین تکنولوژی آموزشی را دارد. من در مطالعه‌ای دریافتم که تفاوت معنادار روستاهای ژاپن در آموزش و یادگیری با مناطق کلانشهر و مرکز ژاپن به ده در صد هم نمی‌رسد.